after a very long time
پروردگارا, قلب مرا به آنچه نزد توست مطمئن گردان
و هنگام غفلتِ عقل و خرد, دل مرا با طاعت خود در هم آمیز
وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقاً بِمَا عِنْدَکَ ... وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ
پروردگارا, قلب مرا به آنچه نزد توست مطمئن گردان
و هنگام غفلتِ عقل و خرد, دل مرا با طاعت خود در هم آمیز
وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقاً بِمَا عِنْدَکَ ... وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ
دلار تا مرز 4700 تومن هم پیش رفته..!
میخوام بدونم این جام زهر دقیقآ کودوم گوریه؟!
هر وقت کار زیاد دارم, زمان مثل باد میگذره! هر وقت یونی از خستگی دارم میمیرم, ساعته هم خسته هس
دلار شده 2650 تومن
دلم واسه بالشم تنگ شده
دارم فکر میکنم که این چینیا رو با عربا همراه کنم و بذارم تو بلک لیست نژادپرستیم
در عجبم چرا هر وقت جیم نمیرم, عذاب وجدانش رو با یه عالمه شیرینی خوردن جبران میکنم
از کل زندگی تو این خراب شده فشار دادن 3تا دکمه رو خوب یاد گرفتم,
یکی شماره ی 30 آسانسور خونه,
یکی کلید اوکی دستگاه بلیط قطار یونی,
یکی دکمه ی "پرسید" پرداخت آنلاین شهریه یونی
بدون احتساب تعطیلیا, هنوز 60 روز دیگه هم باید برم یونی
یه نکته کشف کردم!
"هر چی خیره", "ایشالا", "هر چی قسمته", "اگه خدا بخواد" عملآ واسه پیچش به کار میره و هیچ کاربرد دیگه ای نداره.
خدا یه رگ شیرازی داره! کلآ باید بهش آدرس و اسم و مشخصات بدی وگرنه گوشش به این حرفا بدهکار نیس!
زندگی بعد از 4سال همچنان ادامه داره, خونه, یونی, خونه (روزای معمولی) و خونه یونی یونی (روز و شب تحویل پروژه)
ولی مثکه میگن اطراف اینجا جزایر باحالی داره اطرافش, ملت میرن آفتاب میگیرن! یه عالمه هم جاهای سرد و خنک داره, ملت میرن توت فرنگی میچینن! ایشالا وقت شه یکم گوگل میکنم ببینم چه شکلیه!
... غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا
P.S.
دیگه نبینم یکی اومده میگه خوش به حالت ایران نیستی و همش عشق و حال, خودم میام خفش میکنم
آخه این چه وضعشه؟!
هر روز صُب که از خواب بیدار می شم, حس اصحاب کهف بهم دست میده!
یعنی قیمت ارز و سکه:
از حـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــالا
تا حـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــالا
کلی زیاد شده!
شوهرم نکردیم بریم مهریمونو بذاریم اجرا!!!
اندکی غرور جریحه دارمان ترمیم شد,
عــالی هستی فرهادی

when you reach office 1 hour before official hours, no one there to check you, once u stuck in jam and reach only half an hour late, you face your boss, waiting for you just to remind the working hours
God Bless You Mr.Murphy
Anything that can go wrong, will go wrong
آی آقایون محترمی که دنبال متاهل شدن حالا از هر نوعش هستید! آهای اونایی که صد ساله کسی نیگاتون نکرده! آهای هر چی هستید ولی مذکرید!
فرصت رو از دست ندید! با من تماس بگیرید, فقط کافیه یه نیم نگاهی بهتون بندازم! در عرض کمتر از 1 هفته میرید تو ریلیشن شیپ!
%100 واقعی!
به جون خودم اگه دروغ بگم! فقط کافیه حس کنم (یعنی در حد حس هم جواب میده ها) که از یکی خوشم میاد, 1 هفته نشده طرف میزنه in a relationship با کوفت و زهرمار!
پیشونیه داریم ما!
خدا جون!
تو ماه رمضونی گناهانمون رو نادیده بگیر, همون جور که دعاهامون رو نشنیده می گیری!
باتشکر
فضول خانوم

صبح یه روز تابستونی توی شیراز / ساعت حدودای 9
از خواب بیدار میشی, همه توی حیاط نشستن. یکی نون برداشته روش کره میزنه, اون یکی گردو رو برداشته و داره با دقت میذاره روی پنیرش, همون موقع یکی با یه کتری پر از آب داغ در حالی که بهت لبخند میزنه و صبح بخیر میگه از کنارت رد میشه!
آروم چشمات رو میمالی و همین جور که خواب آلود هستی میری به طرف در حیاط. در رو که باز کردی یه نسیم خنک از بین درختا میخوره به صورتت, صدای گنجیشکا و فواره ی آب کل حیاط رو برداشته. میری کنار بقیه ولو میشی, بسکه همه میگن به به عجب نون داغی, عجب چایی خوش عطری یه چیز تو دلت قیژقیژ می کنه و مجبورت می کنه بری صورتت رو بشوری. کورمال کورمال میری به سمت حوض وسط حیاط, دست و صورتت رو می شوری و این موقع هس که با وزش نسیم یکمی احساس سرمای دلپذیری می کنی.
میای می شینی و اولین لقمه ی نون و پنیر رو ازش میگیری, دومی, سومی... آخرش یه چایی که از قبل شیرین کرده میده دستت و میره توی خونه.
شروع می کنی به بازی و این ور و اونور پریدن, نزدیکای 11 میری توی حال, بوی خورشت میاد از توی آشپزخونه. کولر رو روشن می کنی و بوی نم و پوشال و صدای نمکی از توی کوچه و یه قبل از ظهر تابستونی خالص. کنترل تلویزیون رو برمیداری هی این کانال اون کانال میکنی.
با یه سینی پر از زردآلو میاد می شینه بقل دستت و باهات حرف میزنه, از این و اون میگه, از خاطرات بچگیش, از دوران مدرسش, عاشق درس خوندن بوده, تموم شعرای مدرسش رو از حفظه, واسه دفعه ی هزارم از خرابکاریای یکی از همکلاسیاش میگه که همه مسخرش می کردن ولی الان واسه خودش دکتری شده و برو بیایی داره.
می شینه برات قصه ی زندگی میگه, از تجربیاتش, از کارایی که تا حالا درست انجام داده, از اونایی که به اشتباه انجام داده هم میگه. می شینه واسه خودش آیندت رو ترسیم میکنه: " تو باید درست رو بخونی"و "باید دکتر شی", "باعث افتخار همه", "خدا رو هم فراموش نکن"
خوب میگه و میگه تا می رسه به مرگ! موضوعی که همیشه ازش فراری بودم.
رو می کنه بهت و تو چیشات نیگا می کنه, با یه حالت مردد و کمی ناراحت ازت میپرسه: "اگه من مردم تو گریه میکنی؟"
میگم تو رو خدا این حرفا رو نزنید, شما هنوز باید باشید.
به شوخی میگم: شما باید بمونید, وگرنه وقتی من عروس شدم دیگه کسی اعلام نمی کنه از طرف مادریزرگ عروس...
میگه ایشالا همیشه خدا حفظت کنه, شروع می کنه زیر لب دعا خوندن و می ره که به غذاش سر بزنه.
ولی امروز اون دیگه نیست!
از امروز صبح من باید همه ی این خاطرات رو بذارم توی همون ذهنم بمونه!
از امروز صبح دیگه هروقت اسمش رو میارم باید پشتش یه خدا بیامرز بگم!
از امروز صبح من دیگه مادربزرگی ندارم.
وقتی تعطیلم و می خوام پیش خانواده باشم, خودش میره مهمونی!
.
.
.
خانوادست داریم؟!
برنامه ریزی از چند ماه قبل برای چگونگی خرج یه عالمه پول در یک شب..!
مامان می پزه.
من می خورم.
بابا ظرف می شوره.
اگه یکی وظایفشو به خوبی انجام نده, کار بقیه زاره!
محض احتیاط ! اگه يه روزي کشته شدم ، هرگز بسیجی نبوده ام...
خوش خوشانمان شد رفتیم چینی یاد بگیریم!
پرکاربرد ترین جمله واسه من
!我很恨他
من از خدامه که نباشه دوری, فقط دلم میخواد بگی چه جوری....
از خودم خیلی خوشم میاد...
مرسی!
هیچ میدونید که من معلم رقصم؟ اونم رقص والس توی لاس وگاس؟!!!!
ازت متنفرم Wikipedia...
به خاطر تو منو کشوندن به کمیته انظباطی !!!!!!!!!!
زود تند سریع هویت خودتو رو کن ![]()
در ضمن من اون دانشگاهی که گفتی نیستما! گرچه شاید (البته شایدا) ترم دیگه ترنسفر کنم اونجا!
یعنی خوشم میاد وقتی امتاحان دارما دلم میخواد همه کاری کنم! از فیس بوک چک کردن بگیر تا آشپزی (اونم من تنبل)
حالا که تو تعطیلاتم, بگی از رو این تخت و از پای این لپ تاپ بلند شدم, نشدم!!!!!
قدرت خدا! چقدر تناقضات تو آدمه! ای بابا...!
تا حالا قسمت اعظم پولای من خرج خوردن میشد! یعنی حاضر بودم یه لباس رو 2بار بپوشم ولی آخر هفته تو یه رستوران خفن و عالی غذا بخورم!!!!
.
.
.
حالا کارم به جایی رسیده که باید پول جمع کنم بدم واسه رژیم های غذایی!!!!!!
روز به روز به روانی بودن خودم بیشتر پی میبرم!
دقیقآ یه روز بعد از تموم شدن امتاحانا در حالی که تا آخرین لحظه ی قبل از امتاحان از این که چرا اصن به دنیا اومدم که بخوام امتاحان بدم مینالیدم!!!
ولی الان مثل خنگا دلم واسه امتاحان تنگ شده!
عاشقتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ENDORPHIN
بهش گفتم طرز فکرت مثل این خانومای خونه داره که میشینن دور هم سبزی پاک می کنن و هی نظریه صادر می کنن!
.
.
.
رفته تو قهر
.I miss childhood, when the hardest decision was picking a crayon
... I don't need s*e*x, the school of Architecture f*ucks me all the time
!!!! Now, I can partly understand the differences between Architecture and Archi-torture
خودمم نفهمیدم من غرب زده هستم یا عرب زده!
اون از عنوان مطلب که عربیه! اینم از متن که انگلیسیه!
خدا رحمتت کنه فردوسی! مرد بزرگی بودی!!!
اگه با دوستاتون میرید بیرون واسه قلیون و اینا, حتمآ ساعت ورودتون رو چک کنید!
ممکنه یهویی 3ساعت بشینید اونجا و قلیون بکشید (!!!) بعد وقتی میخواید برید خونه باید یکی جَمتون کنه! و حضار محترم همه چپ چپ نظاره گر باشن!
اون وقته که فقط باید جوری وانمود کنید که بابا به خدا ما ایرونی نیستیم! قیافمون فقط اینجوریه!
P.S. مدیونید اگه فک کنید احیانآ من از این بی جنبه بازیا درآورده باشم! ![]()
:Moralize
:"Just in the case that u have watched " Euro Trip
"!Never Gonna Smoke Again"
یکی بیاد به این خاله ی من بگه این همه کف قابلمه و ماهی تابه های تفلن نقش و نگار زیبا نندازه!
به خدا ما یه جور قاشقای بزرگی داریم که جنسش چوبه! بهش میگیم "کفگیر چوبی"
? Do you spend money Or save money on sales